عشق + دلتنگی

ساخت وبلاگ
به نام بخشندهبزرگ ، داور برحق،به نام خداوند ايثار و انصاف به سراغ من اگر مي آييد نرم و آهسته بياييد، مبادا كه ترك بردارد چيني نازك تنهايي من عشق + دلتنگی...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق + دلتنگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0eshgha بازدید : 236 تاريخ : جمعه 21 آبان 1395 ساعت: 1:49

( اولین کلیسای دنیا که در کنارش مسجدبنا شده است، جلوه احترام به ادیان الهی ،آبادان خیابان زند) پشت قاب شیشه پنجره ایی که شبای منو با خود می بره جایی که گذشته هام مثل تصویر از تو قابش می گذره پشت قاب بی نفس مثل اون پرنده که دلش گرفته تو قفس مثل یه حقیقت رفته به باد منو با خود می بره مثل یه رویا توی خواب شهر من من به تو می اندیشم نه به تنهایی خویش از پس شیشه تو را می بینم که گرفتی مرا در بر خویش من وضو با نفس خیال تو می گیرم و تورا می خوانم که به شوق فرداها... که تو را خواهم دید چشم براه می مانم تن من پاره ایی از آن تن توست وقشنگ ترین شبای پرستاره شب تو آبادان بهشت ویران من عشق + دلتنگی...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق + دلتنگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0eshgha بازدید : 211 تاريخ : جمعه 21 آبان 1395 ساعت: 1:49

میگویند: شادبنویس ...! نوشته هایت درد دارند...! و من یاد مردی می افتم، که باویولونش در گوشه ایی از این دنیای بزرگشاد می زد...! اما چشم هایش خیس بود...! عشق + دلتنگی...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق + دلتنگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0eshgha بازدید : 219 تاريخ : جمعه 21 آبان 1395 ساعت: 1:49

خواستم داد شوم گرچه لبم دوخته است..خودم و جدم و جد پدرم سوخته است خواستم جیغ شوم، گریه ی بی شرط شوم..خواستم از همه مرحله ها پرت شوم کسی ازگوشی مشغول به من می خندید..آخر مرحله شد غول،به من می خندید یک نفر از وسط کوچه صدا کرد مرا.... بازی مسخره ایی بود، رها کرد مرا با خودم با همه ،با ترس تو مخلوط شدم...شوت بودم که ب بازی بدی شوت شدم آنچه نمی رفت فرو من بودم...حافظ این همه اسرار مگو من بودم از تحمل که گذشتم به تحمل خوردم...دردم این بود که از یار خودی بد خوردم حرفی از عقل، بد اندیش به یک مست زدند...باختم و آخربازی همگی دست زدند خسته از بودن تو خسته تر از رفتن تو ... خسته از آنچه که بود و بخدا هیچ نبود خسته از منظره خسته تهران در دود... از تو آغاز شدم تا که به پایان برسم...رفتم از کوچه که شاید به خیابان برسم مرده بودی و کسی در نفس من جان داشت...مرده بودی و کسی باز به تو ایمان داشت کشته ماتم زده در ورطه خون رقصیدم...پشت هر میکرفون از فرط جنون رقصیدم از گذشت شب تو تا به هنوزم آمد ... مست کردم تا ک نفهمم ک چه به روزم آمد به خودم زنگ زدم توی شب پاییزی ...دود سیگار شدم تا که نبینم چیزی عشق + دلتنگی...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق + دلتنگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0eshgha بازدید : 216 تاريخ : جمعه 21 آبان 1395 ساعت: 1:49

بهشت از دست آدم رفت از اون روزی که گندم خورد ببین چی میشه اون کس ک یه جو از حق مردم خورد کسانی ک تو این دنیا حساب ما رو پیچیدن یه روزی هر کسی باشن حساباشونو پس میدن عبادت از سر وحشت واسه عاشق عبادت نیست پرستش راه تسکینه پرستیدن تجارت نیست سر آزادگی مردن ته دلدادگی میشه یه وقتایی تمام دین همین آزادگی میشه کنار سفره خالی یه دنیا آرزو چیدن بفهمن آدمی یک عمر بهت گندم نشون میدن خدا هرگز کسایی رو که حق خوردن نمی بخشه کسایی که به هر راهی دارن روزیتو میگیرن گمونم یادشون رفته همه یک روز میمیرن خدایـــــــــــا حواســـــــــــت هست صدای هق هق گریـــــــه هام از همون گلویی میــــــاد کـــه تو از رگـــــــــــش به من نزدیکتری... عشق + دلتنگی...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق + دلتنگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0eshgha بازدید : 226 تاريخ : جمعه 21 آبان 1395 ساعت: 1:49

یک وقتی برداشت های بد دیگران آزارم میداد ! ناراحت میشدم از قضاوت ها ...سوءتفاهم ها ... همه اش می ترسیدم ،که مبادا ... آدمها بد بفهمندم ...اشتباه قضاوتم کنند... وقت زیادی صرف میکردم... واسه عذر خواهی از کاری که نکرده ام... ،برای توضیح دادن خودم ، رفع سوء تفاهم ..که... ثابت کنم ،من آن چیزی که فکر میکنند، نیستم! اشتباه ،قضاوتم کرده اند... حالا،اما... موضع ام،سکوت است،در برابر آدمها! ونگاه شان سکوت و سکوت و سکوت تازگی ها،... در برابر بی مهری آدمها هیچ نمی گویم! در برابر اتهام های روزانه آنها به من بدون اینکه بدانم چ گناهی انجام داده ام در برابر خیلی چیزها ...هیچ نمی گویم .. انگار که لال شده باشم ،.. شاید هم کور و کر !... که نه میبینم ،نه میشنوم... دیگر حتی فراموش کار شده ام در قبال کج داوریهای دیگران نسبت به من! دیگر،...نه انرژی توضیح دادن دارم! ونه حتی حوصله اش را...!!! می دانی جان دل ،.. من، مسئول طرز فکر آدم ها نیستم...!! بگذار هر که ،هر چه ،دلش خواست بگوید.. و برداشت کند!... بی خیال... هیییییسسسسس...!! خدا هست به،دنیا،اعتمادی،نیست،الهی و ربی،من،لی،غیرک... عشق + دلتنگی...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق + دلتنگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0eshgha بازدید : 220 تاريخ : جمعه 21 آبان 1395 ساعت: 1:49

"دارم گریه میکنم " "من اینجام که بگم پس گوش کن ای بزرگ موندنی" "من اینجام که بگم"پس بدون اینکه نگم اینجا را "ترک نخواهم کرد " "در واقع مناز اونهایی هستم که انتظار چیزی رو از کسی ندارم" "از کسانی که بیشتر فقط مسئولند" "با دعات بهم برکت بده" بهم هدف بده "برای دعا کردنم هدایتم کن" "به قلبم پناه بده "به من دلایل جدیدی بده"به رویاهام بال برای پرواز بده " "خوب به من گوش کن"داری گوش میدی یا نه !!؟؟" "من دارم گریه میکنم" داری گوش میدی یا نه!!؟؟" "سرنوشت شکست خورده" "راه متروکه"بیا و منو روانه کن" "بخاطر همینا دعامیکنم"این ضمانتی برای تو ء" "تو مال منی"با دعات بهم برکت بده" "خوب بهم نگاه کن"داری به من گوش میدی یا نه !!؟؟" "میخوام تنها باشم"برم یه جای دور"تو این شهر غریب" "زمان هم هنوز ایستاده" این اتفاق چطور افتاد " "میخوام که وارد زندگیم بشی "مثل یه آرزو که به حقیقت تبدیل میشه" "تو روح منو شاد میکنی "تو ایمان منی"با دعات بهم برکت بده" "داری گوش میدی یا نه !!؟؟"من دارم گریه میکنم " "من واسه معیارهام میجنگم"مطمعنم که داری گوش میدی" "من دارم گریه میکنم"همه اشکهام "تو دردهام"محسور شده" "بیا تا عشق + دلتنگی...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق + دلتنگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0eshgha بازدید : 231 تاريخ : جمعه 21 آبان 1395 ساعت: 1:49

قضاوتت میکنند آنانی که قاضی نیستند حکم میدهند آنانی که حاکم نیستند پیش بینیت میکنند آنانی که پیش گو نیستند از حس ات میگویند آنانی که احساس را نمیفهمند تحقیرت میکنند آنانی که خود حقیرند تو را به بازیچه میگریند این جماعت از عشق برایت میگویند آنانی که عاشق نیستند از صداقت میگویند آنانی که صادق نیستند اینجا سرزمین جابجایی هاست سرزمینی که نخوانده معنایت میکنند ندیده ترسیمت میکنند و نشنیده آهنگت را می نوازند.. و هیچکس نفهمید که خداوند هم تنهاییش را فریادمیزند... قل هو الله احد! عشق + دلتنگی...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق + دلتنگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0eshgha بازدید : 195 تاريخ : جمعه 21 آبان 1395 ساعت: 1:49

به لبخند آیینه ایی تشنه ام،به آغوش بی کینه ایی تشنه ام سلامی صمیمانه آیا کجاست؟سر آغاز الفت خدایا کجاست؟ خدایا سرآی محبت کجاست؟من آواره ام شهر الفت کجاست کسانی که از عشق دم میزنند!چرا بین ما را بهم میزنند؟ خدایا نسیم نوازش کجاست؟کویرم سرآغاز بارش کجاست؟ بیا تا به لبخند عادت کنیم به این راه زپیوند عادت کنیم بیا ساده مثل چکاوک شویم،بیا بازگردیم و کودک شویم خدایا سرای محبت کجاست ؟من آواره ام شهر الفت کجاست کسانی که از عشق دم میزنند،چرا! بین مارا بهم میزنند؟؟ عشق + دلتنگی...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق + دلتنگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0eshgha بازدید : 226 تاريخ : جمعه 21 آبان 1395 ساعت: 1:49

تو ای مادر که یک عمره دلت با غصه دم سازه صبوری های تو مادر ، منو به گریه میندازه مثل یک طفل خواب آلود ، من محتاج یه آغوشم از آن لالایی هات مادر ، بخوان باز توی گوشم برای سرنوشت من ، تودلواپس ترین بودی برای اشک های من ، یادت همیشه آستین بوده تو ای همیشه غم خوارم ،تو ای محرم ترین یارم به نام نامی مادر ، همیشه دوستت دارم نوازش کن مرا با دست که فرزند تو غمگینه کی میخواد بعد از این،تو قلب من جای تو بنشینه گل من روزگار روزی تو رو از شاخه میچینه که رسم روزگار اینه، در آغوشم بگیر مادر ،که رسم روزگار اینه مثل یک طفل خواب آلود ،من محتاج آغوشم از آن لالایی هات مادر بخوان باز توی گوشم برای اشک های من یادت همیشه آستین بوده به نام نامی مادر ،همیشه دوستتدارم ............................................... عشق + دلتنگی...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق + دلتنگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0eshgha بازدید : 209 تاريخ : جمعه 21 آبان 1395 ساعت: 1:49